کو رفیق باوفایی تا وفاداری کنیم
او شود دلدار و ما یک عمر دلداری کنیم
! کو درخت مهربانی تا چو ابر نوبهار
اشک در پایش فشانده، خون دل جاری کنیم!
یک رفیق یکدل و یکرنگ پیداکن که ما
دست بیعت داده و از غیر بیزاری کنیم
خسته از دست طبیبانیم و قرص چندرنگ
ای دل مسکین بیا کز خود پرستاری کنیم
نیست در بازار دنیا یوسف پاکی که ما
چون زلیخا از دل و جانش خریداری کنیم
کیمیای عشق را پیدا نکردیم و دریغ-
سالها باید در این بازار سمساری کنیم
کاش چون حلاج فریاد اناالحق می زدیم
بر سر دار محبت رفتهسرداری کنیم
زلف و ابروی تو گر تیر و کمان ما شوند
هر دو عالم را به کف آورده، سالاری کنیم
کاش مثل کودکی شیپور بر لب داشتیم
میزدیم و خلق را درگیر بیداری کنیم
جای کاخ و مسجد و میخانه و دیر و کنشت
آدمیت را چه خوش می شد که معماری کنیم
چرخ گردون کج نمی چرخد.فلک غدار نیست
"حسرتا" برخیز کز خود رفع غداری کنیم
#غلامحسین_میرزایی(#حسرت)
درباره این سایت