The life



سلام ای سرباز كوچك عاشورا!

ای بزرگترین سند مظلومیّت پدر!

سلام ای سنگین ترین وزنه تاریخ شهادت!

ای سوره‌ی كوچك قرآن كربلا !

تو را نمی‌توان گفت مگر با بغضی غیور كه حنجره را می فشرد و سوزی غریب كه شعله‌ورمان می سازد .

پدر قنوت گرفته ترا برای خدا.

. سنگ هم كه باشی برای گریستن می توانی بهانه داشته باشی .

گوش كن! این صدا صدای بی‌قراری رودخانه است

. ای مظلوم! ای پسر مظلوم!

قرن‌هاست كه قرار قلب‌ها را برده‌ای و جگرها را گداخته ای

. پدر قنوت گرفته ترا برای خدا. . وشیاطین تاب دیدن هیچ صحنه ی عبادتی را ندارند.

واین گرمی امضای رنگین توست بر صحیفه‌ی كربلا که هنوز جاری است گاه و بیگاه از گلوی شیرخوارگان و کودکان، در بمباران‌ها و حملات یزیدیان زمان


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


#برگی_از_کتاب


حقیقت این است که در این دنیا، همیشه کسی هست که با کمال میل، بخواهد جایش را با شما عوض کند، بخواهد مثل شما نفس بکشد، مثل شما راه برود، در جایی که شما زندگی می کنید، زندگی کند.

آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصت هایی که به شما داده است، شکر کرده اید؟


کو رفیق باوفایی تا وفاداری کنیم

او شود دلدار و ما یک عمر دلداری کنیم

! کو درخت مهربانی تا چو ابر نوبهار

اشک در پایش فشانده، خون دل جاری کنیم!

یک رفیق یکدل و یکرنگ پیداکن که ما

دست بیعت داده و از غیر بیزاری کنیم

خسته از دست طبیبانیم و قرص چندرنگ

ای دل مسکین بیا کز خود پرستاری کنیم

نیست در بازار دنیا یوسف پاکی که ما

چون زلیخا از دل و جانش خریداری کنیم

کیمیای عشق را پیدا نکردیم و دریغ-

سالها باید در این بازار سمساری کنیم

کاش چون حلاج فریاد اناالحق می زدیم

بر سر دار محبت رفتهسرداری کنیم

زلف و ابروی تو گر تیر و کمان ما شوند

هر دو عالم را به کف آورده، سالاری کنیم

کاش مثل کودکی شیپور بر لب داشتیم

میزدیم و خلق را درگیر بیداری کنیم

جای کاخ و مسجد و میخانه و دیر و کنشت

آدمیت را چه خوش می شد که معماری کنیم

چرخ گردون کج نمی چرخد.فلک غدار نیست

"حسرتا" برخیز کز خود رفع غداری کنیم


#غلامحسین_میرزایی(#حسرت)


می وزد باد سردی از توچال
در سکوتی عمیق و رویا خیز
برف و مهتاب و کوهسار بلند
جلوه ها می کند خیال انگیز
خاصه بر عاشقی که در دل خویش
دارد از عشق خاطرات عزیز
داند آن کس که درد من دارد
خورده در جام شب شراب نشاط
ساقی آسمان مینایی
شهر آرام خانه ها خاموش
جلوه گاه سکوت و زیبایی
نیمه شب زیر این سپهر کبود
من و آغوش باز تنهایی
در اتاقی چراغ می سوزد
ماه مانند دختری عاشق
سر به دامان آسمان دارد
چشم او گرم گوهر افشانی است
در دل شب ستاره می بارد
گوییا درد دوری از خورشید
ماه را نیمه شب می آزارد
آه او هم چون من گرفتار است
آفرید این جهان به خاطر عشق
آنکه ایجاد کرد هستی را
مگر آدمی زند برآب
رقم نقش خود پرستی را
عشق آتش به
کائنات افکند
تا نشان داد چیره دستی را
با دل شاعری چه ها که نکرد
در اتاقی چراغ می سوزد
کنج فقری ز محنت آکنده
شاعری غرق بحر اندیشه
کاغذ و دفتری پراکنده
رفته روحش به عالم ملکوت
دل از این تیره خاکدان کنده
خلوت عشق عالمی دارد
نقش روی پریرخی زیبا
نقشبندان صفحه دل اوست
پرتوی از تبسمی مرموز
روشنی بخش و شمع محفل اوست
دیدگانی میان هاله نور
همه جا هر زمان مقابل اوست
هر طرف روی دوست جلوه گر است
شاعر رنجیده در دل شب
پنجه در پنجه غم افکنده
گوییا عشق بر تنی تنها
محنت و رنج عالم افکنده
دل به دریای حسرت افتاده
جان به گرداب ماتم افکنده
در تب اشتیاق می سوزد
سوخته پای تا به سر چون شمع
می چکد اشک غم به دامانش
می گذارد ز درد ناکامی
درد عشقی که نیست درمانش
دختر شعر با جمال و جلال
می کند جلوه در شبستانش
در کفش جامی از شراب سخن
دامن دوست
چون به دست آمد
دل به صد شوق راز می گوید
گاه سرمست از شراب امید
نغمه ای دلنواز می گوید
گاه از رنج های تلخ و فراق
قصه ای جانگداز می گوید
تا دلی هست های و هویی هست
می وزد باد سردی از توچال
می خرامد به سوی مغرب ماه
شاعری در سکوت و خلوت شب
کاغذی بی شمار کرده سیاه
به نگاه پریرخی زیبا
می کند همچنان نگاه نگاه
آه اینروشنی سپیده دم است

شعر از فریدون مشیری


با سلام خدمت دنبال کنندگان گرامی شعرکده با توجه به ایجاد قابلیت مشاهده کانلهای سروش در بستر اینترنت بنا شد که آدرس آن را خدمت شما ارائه دهیم گرچه برخی از اشعار کانال در وبلاگ قرار می گیرند ولی آرشیو اصلی شعرها در کانال سروش قرار می گیرد لذا آدرس سروش شعرکده بروی بستر اینترنت در زیر جهت استفاده شما عزیزان قرار می گیرد.
https://what.sapp.ir/life_m23






ما را در پیام رسان ایرانی سروش  دنبال کنید 

با توجه به فیلتر شدن تلگرام با شناسه همیشگی ما را در پیام رسان ایرانی سروش دنبال کنید 

https://sapp.ir/life_m23


بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد

بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد

معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد

شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد

شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد

جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت

هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

از لذت جام تو دل ماند به دام تو

جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد

بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته

بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زد دم

بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد

مولانا


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


صبح از دریچه سر به درون می کشد به ناز

وز مشرق خیال

تو، صبح تابناک تری را

-سر در کنار من-

باچهره شکفته چو گلهای نسترن

لبخند می زنی

من آفتاب پاک تری را

در نوشخند مهر تو می بینم

در مطلع بلند شکفتن

من روز خویش را با آفتاب روی تو

کز مشرق خیال دمیده است

آغاز می کنم

من با تو می نویسم ومی خوانم

من با تو راه می روم وحرف می زنم

وز شوق این محال

-که دستم به دست توست!-

من جای راه رفتن

پرواز می کنم !

ان لحظه ها که مات

در انزوای خویش

یا در میان جمع

خاموش می نشینم:

موسیقی نگاه تو را گوش می کنم

گاهی میان مردم در ازدحام شهر

غیر از تو هر چه هست فراموش می کنم

گویند این وآن به هم- آهسته -

-هان وهان!

دیوانه را ببینید!

بی خود چو کودکان

لبخند می زند

با خود چگونه گرم سخن گفتن است ؟! آه

من دور از این ملامت بیگاه

همچنان

سرمست

در فضای پریخانه های راز

شاد از شکوه وطالع وبخت موافقم.

آخر چگونه بانگ بر آرم :که عاقلان!

دیوانه نیستم

به خدا سخت عاشقم!

فریدون مشیری


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می گسارندم
من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم
که عاشقان تو تا روز می شمارندم
چه جای خواب که هر شب محصلان فراق
خیال روی تو بر دیده می گمارندم
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقش های که ازین دست می نگارندم
کدام مست ، می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه ی انگور می فشارندم

هوشنگ ابتهاج


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟

آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک می زند

بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست

تا که معلوم شود طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب

تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست

مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید

سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست

ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار

تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست

حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد

در و دیوار زند داد خریدار کجاست

آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور گوید

ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست

من ژولیده به آوای جلی می گویم

آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست

#ژولیده_نیشابوری


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23



تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد

زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش

که بدون تو فقط خواب پریشان دارد

یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟

کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!

خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند

خواب دیدم که تو رفتی،بدنم جان دارد!

شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم،ولی

من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر

سر و سریست که با موی پریشان دارد

"من از آن روز که در بند توام" فهمیدم

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد

#علی_صفری


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


روباه گفت:

کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.

اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی

من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود

و هر چه ساعت جلوتر برود

بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.

ساعت چهار که شد

دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.

آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!

امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی

من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!

هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.


برگی از کتاب شازده کوچولو

آنتوان دوسنت اگزوپری


بر قاب خیس پنجره مانده نگاه من

امشب چه قدر جای تو خالی است ماه من!

دردی عمیق بر دل من چنگ می زند

این واژه های زخمی و صادق گواه من

راهی به آسمان تو پیدا نمی کنم

بی فایده است پر زدن گاه گاه من

تا باورت شود که چه دلتنگ مانده ام

بگذر شبی ز تنگ غروب نگاه من

من یوسفانه چشم امیدم به سوی توست

ای مهربان عبور کن از پیش چاه من

آن روزها که عشق قبولم نکرده بود

بی موج بود زندگیِ رو به راه من

تنها خطای زندگی ام عشق بود و بس

رو کن به من قشنگ ترین اشتباه من!


#سیّد_مهدی_نقبایی


" شامگاهان ،

راه جویانی

که می جستند آرش را بر قلّه ها، پی گیر،

باز گردیدند،

بی نشان از پیکر آرش،

با کمان و

ترکشی بی تیر.

آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش.

کار صدها صدهزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش.


قسمتی از منظومه شعر آرش کمانگیر

#سیاوش_کسرایی


شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی به تمام ایرانیان و آزادگان دنیا تسلیت باد


سلام خدمت دوستان و عزیزان گرامی

دوستان دقت کنید که عاملی برای انتشار شایعات و اخبار دروغ نباشیم

همگی باید بدونیم هر مطلبی که می خواهیم در فضای مجازی منتشر کنیم باید از صحت خبر و یا درستی منبع خبر مطمئن باشیم برای اینکار سعی کنید اخبار و مطالب رو از خبرگزاری های معتبر دنبال کنید .

در آخر این آیه قرآن و فرموده امام علی (ع) تقدیم به شما خوبان :


آیه ۶ سوره حجرات د

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ

اى كسانى‌كه ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره‌ی آن تحقیق كنید، مبادا به گروهى از روى ناآگاهى آسیب برسانید و از كرده‌ی خود پشیمان شوید.


علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) می‌فرمایند:

هر چه را شنیدی، بدون بررسی بازگو مکن که همین برای دروغگویی تو کافی است.

نهج البلاغه، نامه ‌69


به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

دلم تنگ است

بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند

شبم را روز کن زیر سرپوش سیاهیها

دلم تنگ است

بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه

در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال

دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهیها

و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

بیا، ای همگناه من درین برزخ

بهشتم نیز و هم‌ دوزخ

به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من

که اینان زود می‌پوشند رو در خوابهای بی‌گناهیها

و من می‌مانم و بیداد بی‌خوابی

در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک

شب افتاده‌ست و در تالاب من دیری‌ست

که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستوها

بیا امشب که بس تاریک و تنهایم

بیا ای روشنی، اما بپوشان روی

که می‌ترسم ترا خورشید پندارند

و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

و می‌ترسم که چشم از خواب من بردارند

نمی‌خواهم ببیند هیچ‌کس ما را

نمی‌خواهم بداند هیچ‌کس ما را

و نیلوفر که سر برمی‌کشد از آب

پرستوها که با پرواز و با آواز

و ماهیها که با آن رقص غوغایی

نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند

شب افتاده‌ست و من تنها و تاریکم

و در ایوان و در تالاب من دیری‌ست در خوابند

پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من

بیا ای یاد مهتابی


#مهدی_اخوان‌ثالث

ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23



دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با راه اندازی یک سایت به شما می گوید که چقدر احتمال دارد به ویروس کرونا مبتلا شده باشید و چه باید بکنید. خیلی از مراجعات غیر ضروری با مراجعه به این سایت کاهش پیدا خواهد کرد:

www.coronaisfahan.ir

https://www.coronaisfahan.ir


دوستان اگر فردی را در خانواده ، دوستان یا آشنایان میشناسید که سرما خورده است می توانید لینک فوق را به ایشان معرفی کنید

با سوالاتی که پرسیده میشود به شما خواهد گفت که آیا در خصوص بیماری جدید کرونا نیازی به مراجعه و پیگیری درمان دارید یا خیر


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید

https://sapp.ir/life_m23


اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ

خدایا

این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن،

و در ظهورش براى ما شتاب فرما

بخشی از دعای عهد


سال نو مبارک

ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید
https://sapp.ir/life_m23


باز کن پنجره ها را که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد

و بهار

روی هر شاخه کنار هر برگ

شمع روشن کرده ست

همه ی چلچله ها برگشتند

و طراوت را فریاد زدند

کوچه یکپارچه آواز شده ست

و درخت گیلاس

هدیه ی جشن اقاقی ها را

گل به دامن کرده ست

باز کن پنجره ها را ای دوست

هیچ یادت هست

که زمین را عطشی وحشی سوخت؟

برگها پژمردند؟

تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

توی تاریکی شب های بلند

سیلی سرما با تاک چه کرد؟

با سر و سینه ی گلهای سپید

نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه ی باران را باور کن

و سخاوت را در چشم چمن زار ببین

و محبت را در روح نسیم

که در این کوچه تنگ

با همین دست تهی

روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد!

خاک،جان یافته است

تو چرا سنگ شدی؟

تو چرا این همه دلتنگ شدی؟

باز کن پنجره ها را

و بهاران را

باور کن!


#فریدون_مشیری


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید
https://sapp.ir/life_m23


از چشم‌هایتان طوری استفاده کنید که گویی فردا دچار نابینایی خواهید شد و همین شیوه را می‌توان برای سایر حواس به کار گرفت.

صداهای موسیقی، آواز پرنده و نغمه‌های پرشور ارکستر را بشنوید؛ چنان که گویی فردا دچار ناشنوایی خواهید شد. هر چیزی را که می‌خواهید لمس کنید، گویی که فردا حس لامسه خود را از دست خواهید داد. عطر گل ها را بو کنید و مزه غذاها را با هر لقمه بچشید، چنان که گویی فردا هرگز نمی‌توانید بو کنید یا هر چیزی را بچشید.

از هر حس بیش‌ترین استفاده را ببرید!

#برگی_از_کتاب سه روز برای دیدن

نوشته هلن کلر


ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید
https://sapp.ir/life_m23


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ انجمن شهرسازی ایران Dexter کتابان شناخت زندگی امام حسن علیه السلام ساخت غرفه نمایشگاهی رایکا دیزاین فرداد استیل|درب استیل،نرده استیل،نرده شیشه ای،پارتیشن شیشه ای emohtava رستگاری و سعادت انسان